به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، پژوهشگر و گردآورنده کتاب "نامه‌ای به فرزندم" که به گفتگو با کارآفرینان بزرگ ایران اختصاص دارد، معتقد است: کارآفرینان حقیقتا عاشق هستند و عشق به وطن، عشق به کارآفرینی، عشق به این سرزمین، عشق به کارکنان و عشق به خانواده، این اشخاص را پایدار، در این مملکت نگه داشته است. به گزارش کارآفرین نیوز؛ رضا زمانی گفتگو با خبرنگار کارآفرین نیوز که به چگونگی طی کردن مسیر چاپ کتاب "نامه‌ای به فرزندم" پرداخته شد، گفت: طی ۲۰ سال که در صداوسیما تهیه‌کننده بودم سمت‌های دیگری نیز مانند مدیر تامین برنامه و قراردادها داشتم و به همین خاطر به کشورهای مختلفی برای خرید برنامه‌ها سفر می‌کردم و توانستم با محیط کسب و کار این کشورها آشنا شوم. وی افزود: همچنین طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ مدیر روابط عمومی بانک دی بودم تا اینکه در نیمه دوم سال ۱۳۹۴ ترجیح دادم بجای اینکه وزیر اقلیم بزرگ پادشاه‌های دیگر باشم پادشاه اقلیم کوچک خودم باشم، در نتیجه موسسه انتشاراتی به نام "نامه‌های سرزمین نوروز" تاسیس کردم و از همان زمان، تهیه و گردآوری کتاب "نامه‌ای به فرزندم" را شروع کردم. زمانی درباره تجربیات خود در فضای کارآفرینی ایران گفت: طی سال‌های حضور در صداوسیما که کار تهیه‌کنندگی انجام می‌دادم با توجه به اینکه برنامه‌های تولیدی در مورد کارآفرینی بود، زمینه‌ای فراهم کرد تا ارائه مشاوره به کسب و کارهای خانگی را هم تجربه کنم بطوریکه اولین کسب و کاری که به آنها مشاوره دادم، شرکت "شکلات ما" بود. لذا رابطه و آشنایی من با کارآفرینان به سال ۱۳۷۴ و از زمان تولید برنامه‌های صداوسیما و همچنین مشاوره دادن به کسب و کارهای خانگی از سال ۱۳۷۸ باز می‌گردد. زمانی به فعالیت‌های جانبی که زمینه‌ساز ایجاد علاقه برای ورود به فضای کارآفرینی شد، اشاره کرد و گفت: در دوره‌ای که در صداوسیما، تهیه کننده بودم "نامه‌ای برای مدیران" را می‌نوشتم و تازه‌های مدیریت را که از کتاب‌های مختلف، مطالعه کرده بودم، در این نامه گردآوری می‌کردم، همچنین در دورانی که در بانک دی بودم، نمونه کارهای هنری و فرهنگی زیادی برای من آورده می‌شد و یکی از ایده‌ها این بود که در قالب نامه، "اصول بانکداری" را برای جوان‌ترها بگوییم سپس با توجه به آشنایی قبلی با کارآفرینان، به این ایده رسیدم که در قالب یک نامه، اصول کارآفرینی و کسب و کار، تجربیات، رموز پیشرفت و داستان موفقیت‌ها و شکست‌های بزرگان و مشاهیر ایران را گردآوری کنم، روی این ایده فکر کردم تا اینکه در سال ۱۳۹۴ با تاسیس انتشارات، کار کتاب را شروع کردم و اولین عزیزی که به خدمت‌اش رفتم استاد داریوش اسدزاده بود که از هنرپیشگان مطرح کشور است، با این وجود، به مرور به سمت کارآفرینان آمدم. نویسنده کتاب "نامه‌ای به فرزندم" ادامه داد: در این شرایط بود که جلد اول و دوم کتاب "نامه‌ای به فرزندم" که در سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ گردآوری شده بود، به چاپ رسید و پس از آن به چاپ سوم هم رسیدند، سپس خدمت بزرگان و مفاخر فرهنگ و ادب فارسی رسیدم و با کسانی مانند استاد فرشچیان، استاد انتظامی، استاد مشایخی و... گفتگو کردم و به مجموعه کتاب‌های جلد اول و دوم اضافه کردم تا اینکه از سال ۱۳۹۶ گفتگو با کارآفرینان بزرگ ایران را شروع کردم و جلد سوم کتاب "نامه‌ای به فرزندم" را به گفتگو با کارآفرینان اختصاص دادم و در این راه، انجمن مدیران صنایع و اتاق بازرگانی ایران حمایت معنوی کردند تا در بهمن ۱۳۹۸ چاپ اول جلد سوم منتشر شد که به گفتگو با کارآفرینان بزرگ ایران اختصاص داشت و در سال ۱۳۹۹ به میزبانی انجمن مدیران صنایع ایران رونمایی شد و بعدها به چاپ سوم هم رسید. سپس در سال ۱۴۰۱ حدود ۳۰ اثر و گفتگوی جدید با کارآفرینان را گردآوری کردم که امیدوارم در سال ۱۴۰۲ با چاپ مجدد جلد سوم این کتاب به این مجموعه اضافه شود بر این اساس، در چاپ اول جلد سوم، ۴۰ اثر وجود داشت، در چاپ دوم به ۷۴ اثر رسید و در چاپ سوم به ۱۰۵ اثر خواهد رسید. این پژوهشگر در مورد نحوه گردآوری این کتاب، گفت: برای گردآوری کتاب، من با این عزیزان صحبت می‌کردم که البته کار زمان‌بر و طاقت‌فرسا، در عین حال شیرین بود و با آنها مطرح می‌کردم که موضوع این است، اگر نامه‌ای به فرزندان ایران دارید به من بدهید تا در کنار سایر نامه‌های بزرگان ایران چاپ و منتشر کنم و اگر ندارید لطفا دست به قلم شوید و آن را بنویسید، البته به خاطر مشغله‌های فراوان این عزیزان، نوشتن برای آنها تا حدودی امکانپذیر نبود، لذا ۷-۸ سوال را برای آنها ارسال می‌کردم و بعد به آن فکر می‌کردند و در یک گفتگوی حضوری و شفاهی، پاسخ‌ها را می‌گرفتم. سوالاتی هم که از کارآفرینان می‌پرسیدم این بود که اگر همین الان بخواهید دست به قلم شوید، چه می‌نویسید، سپس می‌خواستم که داستان‌های شکست‌ها و موفقیت‌های خود را بگویند و یک داستان را به عنوان نقطه عطف زندگی خودشان بیان کنند و دیگر اینکه کسب و کار آنها به کجا می‌خواهد برود و چشم‌انداز کسب و کار آنها چیست و دنیا و زندگی را چگونه می‌بینند و همچنین اگر به ۲۵ سالگی با همین دانش و علم و تجربه برگردند، چه کار خواهند کرد. زمانی در پاسخ به این پرسش که در مجموع، کارآفرینان را طی این سال‌ها چگونه اشخاصی دیده است، بیان داشت: من از گذشته با کارآفرینان در ارتباط بودم و از سال ۱۳۹۶ این ارتباط، بیشتر شد بطوریکه خیلی حرف‌ها را به من می‌زدند که نمی‌توانستم بنویسم، از طرفی در این گفتگوها لحظاتی داشتیم که بسیار شیرین بود و گاه اشک شوق جاری می‌شد. باید بگویم که کارآفرینان حقیقتا عاشق هستند و اصلا بحث پول برایشان مطرح نیست، اگر عاشق نبودند در اینجا نمی‌ماندند، اگرچه ممکن است گفته شود کارآفرینان ایرانی در سایر کشورها هم سرمایه‌گذاری کرده‌اند که این نفس کار و کارآفرینی است ولی عشق به وطن، عشق به کارآفرینی، عشق به این سرزمین، عشق به کارکنان و عشق به خانواده، این اشخاص را پایدار، در این مملکت نگه داشته است. ضمن اینکه واقعا کارآفرین هستند در حالیکه کارآفرین بودن خیلی سخت است و من خودم که مدتی کارآفرین بوده‌ام می‌دانم این کار، چه قدر سخت است، باید گفت اینها زره آهنین دارند، به همین خاطر باید به اینها بها بدهیم چون کسی که با انواع مشکلات می‌ماند، فقط عاشق است. وی درباره اینکه چرا با کارآفرینان شکست‌خورده، گفتگو نداشته و چرا کارآفرینان شکست‌خورده اصولا کمتر دیده می‌شوند، معتقد است: تقسیم‌بندی کارآفرین به موفق و شکست خورده، تقسیم‌بندی دقیقی نیست چون شکست در ذات هر کارآفرینی وجود دارد و اگر بخواهم شکست را تعریف کنم از زاویه موفقیت آن را تعریف می‌کنم و می‌گویم، نقطه مقابل موفقیت، عدم تلاش است، نه شکست، در حالیکه شکست، پیش‌نیاز موفقیت است. از طرفی من به سراغ کارآفرینان موفق نرفته‌ام همه کارآفرینان شکست می‌خورند، آنها که به سراغ‌شان رفته‌ام کسانی بوده‌اند که پایداری کرده‌اند و تاب‌آوری داشته‌اند و طبعا کسانی که پایدار نبوده و تاب نیاورده‌اند در این سیکل قرار نگرفته‌اند و اگر دقت کنید بخش‌هایی از کتاب، داستان‌های شکست همین کارآفرینان است و من به سراغ همین کارآفرینان که رفته‌ام در کارشان، شکست هم داشته‌اند اما از آن شکست، تجربه و عبرت گرفته و تلاش خود را دوباره شروع کرده‌اند. زمانی با تاکید بر اینکه کارآفرینانی که من دیده‌ام می‌توانند بازار کشورهای همسایه را هم در دست بگیرند منتها برخی مشکلات مانع شده است، در پاسخ به پرسشی درباره اینکه کارآفرینی چه میزان می‌تواند موروثی باشد، گفت: طبیعی است که معمولا مهارت‌ها در خانواده‌ها نهادینه می‌شود و فرزندان در خانواده با مفاهیم مختلف آشنا می‌شوند و پدرها و مادرها، فرزندان را در معرض مهارت‌هایی که خودشان دارند، قرار می‌دهند، بر این اساس، فرزندانی که در خانواده‌های کارآفرین رشد می‌کنند از همسالان خود به نوعی جلوتر هستند چون بطور مستقیم آموزش می‌بینند، ولی این را هم باید در نظر بگیریم که خیلی از کارآفرینان بزرگ دنیا آنهایی بوده‌اند که اصلا در خانواده کارآفرین نبوده‌اند لذا این بحث، نسبی است و اگرچه وجود کارآفرین در یک خانواده تاثیر خودش را دارد اما الزاما این چنین نیست که دیگران نتوانند کارآفرین شوند. این کارشناس کسب و کار با اشاره به اینکه کتاب "نامه‌ای به فرزندم" باید به شکل‌های مختلف تولید شود و به همین خاطر تصمیم گرفته‌ایم که کتاب را به شکل پادکست تولید و در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنیم، در مورد اینکه چرا کارآفرینان به اندازه سلبریتی‌ها شناخته‌شده و مورد توجه جامعه نیستند، تاکید کرد: در همه کشورها همین است بطوریکه سلبریتی‌ها بیش از اشخاص فرهنگی و کارآفرین، شناخته‌شده هستند، اما در عین حال دو پیشنهاد دارم، یکی اینکه افراد فرهنگی مانند کارآفرینان باید خودشان را بیش از پیش با جامعه و جوانان، هم‌فرکانس کنند و در فضاها و شبکه‌های اجتماعی حضور بیشتری داشته باشند، زیرا عدم حضور این اشخاص می‌تواند نقص باشد و دیگر اینکه، باید توجه کنیم که کیفیت و میزان تاثیرگذاری نیز مهم است لذا ممکن است کسی دنبال‌کننده کمی داشته باشد یا کمتر شناخته‌شده باشد، اما بنا به ذات جایگاه‌اش، باعث حرکت شود و به موضوعات، عمق بدهد بنابراین فقط معروف بودن، معیار نیست همانگونه که کارآفرینان نقش تاثیرگذاری در جامعه دارند.

اتمام خبر


CAPTCHA