به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، با ۳۵ سال سن، ۲۵ سال تجربه کار عملی دارد. موفقیت امروزش در ۲ عرصه مختلف کابینتسازی و آشپزخانهداری را هم باید به حساب همین مداومتش در کار از دوره نوجوانی گذاشت. همشهری آنلاین-مریم شریفی: اما «حمید احمدی»، از دیگر رازهای موفقیتش اینطور برایمان میگوید: «اینکه انسان در فکر اشتغالزایی برای دیگران باشد، باعث افزایش رزق و روزی خودش هم میشود. من کاملاً این واقعیت را لمس کردهام. از وقتی با راهاندازی آشپزخانه، برای عدهای ایجاد اشتغال کردم، رونق کار کابینت سازیام هم بیشتر شده...» در آشپزخانه کوچک و نوپای محله بیسیم، با مدیر کارآفرین و اعضای آشپزخانه گفتوگو کردیم. با تدبیر مادرم، همه فن حریف شدم «پدرم نانوایی داشت و جز این کار، در کار دیگری سررشته نداشت. به همین دلیل مادرم اصرار داشت من و برادرانم همه کارها را یاد بگیریم و در رشتههای مختلف مهارت کسب کنیم. به اینترتیب، در تابستانهای دوران مدرسه، شغلهای مختلفی را امتحان و حتی دستفروشی را هم تجربه کردم. وقتی در رشته مکانیک فارغالتحصیل شدم، برخلاف خیلی از هم دانشگاهیهایم، کلی تجربه کار عملی داشتم و به همین دلیل خیلی زود مشغول کار شدم. از کار در حوزه ساخت دستگاههای نساجی و مواد غذایی، بهعنوان یک فعالیت تخصصی راضی بودم اما میدانستم در این کار نمیتوانم مستقل شوم چون به سرمایهای عظیم نیاز داشت. بنابراین به برادرم که در کار کابینت و دکوراسیون بود، ملحق شدم و یک آگهی در روزنامه زندگی ما را متحول کرد.» کارآفرین جوان منطقه در ادامه میگوید: «برای برپایی یک نمایشگاه در بندرعباس به یک گروه کابینتساز نیاز داشتند. این همان فرصتی بود که منتظرش بودیم. من، ۲ برادر و پسرعمویم رفتیم بندرعباس که یکی دو ماهه برگردیم اما ۱۲ سال آنجا ماندگار شدیم! آن نمایشگاه، معرف کار ما و سکوی پرتابمان شد. مهارت، طرحهای نوآورانه، و تواناییمان در راهاندازی کارگاههای کابینت سازی، امتیاز ما نسبت به گروههای دیگر بود و به همین دلیل، هیچوقت بیکار نماندیم. آن زمان که قیمت دستگاههای برش خیلی بالا بود، من با یک دهم قیمت، این دستگاه را برای مشتریان میساختم و کارگاهشان را راه میانداختیم. در آن سالها ما خیلی از جوانان بندری را کابینتساز کردیم. با درآمد کار در بندر، هم خانهدار شدم و هم توانستم یک کارگاه مستقل در شهریار راه بیندازم.» از کابینتسازی تا آشپزخانهداری! «سال گذشته با هدف توسعه کارم، یک تعاونی تشکیل دادم. وقتی برای رایزنی درباره در اختیار گرفتن فضای نمایشگاهی و استفاده از حمایتهای شهرداری از تعاونیها، به شهرداری مراجعه کردم، پیشنهاد کردند با توجه به سکونتم در محله کیانشهر، به کانون «همیاران نوساز» منطقه بپیوندم. پذیرفتم و بهعنوان دبیر کارگروه کارآفرینی و اشتغالزایی عضو این کانون شدم. تلاش اعضای این کانون که از میان اهالی منطقه انتخاب شده بودند، جلب اعتماد و مشارکت هرچه بیشتر اهالی بافت فرسوده در طرح نوسازی، از طریق خدماترسانی به آنها در حوزههای مختلف بود. ما در کارگروه کارآفرینی پیشنهاد کردیم با شناسایی اصناف فعال در محلههای دارای بافت فرسوده(مثل صنف آهنگر، بنا، معمار و...)، از تخصص و نیروی کار آنها در نوسازی این محلهها و انبوهسازیها استفاده شود. وقتی نوسازی بافت فرسوده باعث رونق کسب و کار اهالی محله و ایجاد اشتغال برای جوانان شود، بدون شک، اهالی همراهی بیشتری با این طرح خواهند داشت. علاوه بر این، تصمیم گرفتیم با راهاندازی مشاغل خانگی مثل شمعسازی و بستهبندی پوشاک برای بانوان نیازمند محله، خدمتی هم به این گروه داشته باشیم. در همان اثنا، معرفی یک فضای آماده برای راهاندازی یک آشپزخانه از طرف دفتر تسهیلگری نوسازی محله بیسیم، فعالیت من در این عرصه را وارد فاز جدیدی کرد. میخواستم بعد از پیدا کردن یک گروه حرفهای آشپزی که در فکر راهاندازی کار مستقل هستند، آشپزخانه را به آنها بسپارم و بروم اما وقتی به لطف یکی از دوستانم این گروه را پیدا کردم، دیدم دستشان از سرمایه مالی، خالی است. پس پای کار ماندم و آشپزخانه با سرمایه من و مهارت آنها راه افتاد.» آشپزخانه، عامل اشتغال جوانان محله «صادقانه میگویم از مشارکت در ایجاد این آشپزخانه، به کسب سود هم فکر میکردم اما نیت خیر نهفته در این کار که عبارت بود از ایجاد اشتغال برای تعدادی از اهالی محله، برایم مهمتر بود. بنای کارمان را هم بر جذب نیروهای محلی گذاشتیم. به اینترتیب، ۲ نیروی پیک موتوری، منشی و ۲ تراکت پخش کن ما همگی از ساکنان محله بیسیم و اطراف آن انتخاب شدند. حالابا احتساب گروه آشپزی، ۸ نفر به واسطه این آشپزخانه مشغول کار شدهاند. مهارت گروه آشپزیمان، که برخلاف دیگر آشپزخانهها به ما امکان تهیه غذاهای خارجی و تأمین غذاهای مهمانیها و جشنها را هم داده، و عرق و علاقه نیروهای محلی به آشپزخانه، باعث شده در مدتی کوتاه، به نتیجهای مطلوب برسیم و تعداد زیادی مشتری ثابت پیدا کنیم. اینجا همه ما حق را به مشتری میدهیم و جلب رضایت و اعتماد او را بر همه چیز مقدم میدانیم. کافی است یک بار غذاهای ما را امتحان کنید. قول میدهم به صف مشتریان ثابت ما میپیوندید! (با خنده)» احمدی در تشریح برنامههایی که برای آینده کاریاش دارد، میگوید: «قصد دارم هم کار کابینت سازیام و هم آشپزخانه را توسعه دهم. میخواهم این آشپزخانه را در همین منطقه و با استفاده از نیروهای جویای کار همین محلهها در سطح یک سالن بزرگ گسترش دهم. البته همچنان پیگیر موضوع کارآفرینی در محلههای دارای بافت فرسوده هم هستیم. از همین جا از خیرین، هنرمندان و کارآفرینان نیکاندیش دعوت میکنم در این عرصه، به ما ملحق شوند و در صورت تمایل برای مشارکت در امر عامالمنفعه کارآفرینی، به دفاتر تسهیلگری نوسازی محلههای بیسیم و طیب مراجعه کنند.» ترجیح میدهم در منطقه خودمان کار کنم در ۲۴ سالگی، ۱۵ سال سابقه کار دارد. میگوید از همان دوره راهنمایی، دوست داشته برای خودش درآمدی داشته باشد. بنابراین تابستانها به جای وقتگذرانی، کار میکرد. «سمیرا طالب»، ساکن هاشمآباد و منشی آشپزخانه، میگوید: «از خیاطی، گلدوزی و عرسکدوزی تا فروشندگی و کار در مرکز اسناد رسمی را تجربه کردهام. از وقتی فروشگاه محل کارم در میدان خراسان تعطیل شد، دنبال کار جدید بودم تا اینکه آگهی این آشپزخانه را دیدم. همزمان با این آشپزخانه، در یک فروشگاه معتبر در منطقه مجاور هم فرصت اشتغال داشتم اما خودم اینجا را انتخاب کردم چون علاوه بر محیط سالم، به محل زندگیم نزدیک است و برای رفت و آمد به مشکل برنمی خورم. این ویژگی محل کار، از نظر بانوان شاغل، یک امتیاز محسوب میشود.» رضایت اینجا را در رستورانهای کیش نداشتم! آنقدر از دست پختش تعریف میکنند که خیال میکنی قرار است با یک مرد میانسال با کولهباری از تجربه روبهرو شوی. اما سرآشپز آشپزخانه محله بیسیم، که میگویند آشپزخانهها برایش سر و دست میشکنند، یک جوان ۲۵ ساله است! «بهروز خسروی»، با لبخندی که از روی لبش محو نمیشود، میگوید: «آشپزی را از نوجوانی شروع کردم. همراه عمویم برای آشپزی در هیئتها میرفتم و از همان موقع عاشق آشپزی شدم. ۸ سال قبل هم با شرکت در کلاسهای یکی از مربیان آشپزی تلویزیون، آشپزی حرفهای را یاد گرفتم و بعد از آن در چند هتل و رستوران معروف تهران کار کردم. تا همین پارسال، در یکی از رستورانهای کیش، سرآشپز بودم و حقوق بالای ۲ میلیون تومان میگرفتم اما رها کردم و آمدم! بعضی جاها فقط اسم دارند اما مردم از مشکلاتش خبر ندارند. من کار در این آشپزخانه کوچک را به خیلی از رستورانهای بزرگ ترجیح میدهم. اخلاق مدیر و روابط اعضای این آشپزخانه با هم، خیلی خوب است. این مسائل برای من از پول، مهمتر است.»
اتمام خبر