به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، کارآفرین خوشفکر ایلامی با راهاندازی واحد نانوایی، توانست علاوه بر کسب درآمد پایدار و با ثبات، برای سه خانواده دیگر اشتغالزایی انجام دهد. به گزارش بازارکار از روابطعمومی کمیته امداد، اهالی بلوار جمهوری شهر ایلام، هر روز، زمانی که از این خیابان رد میشوند، از بوی خوش نان سنگک تازه مست میشوند؛ همه آنها میدانند نانی که هر روز تناول میکنند، هنر دست حسین نیازمندی است. او که شاطر است هر روز پیش از اذان صبح کار خود را آغاز میکند و تا تاریک هوا نان تازه دست اهالی محل میدهد. قبل از این اما او شغل دیگری داشت، شغلی که درست مانند طبخ نان، با خدمت به خلق عجین شده بود. شاطر حسین ۴۶ سال سن دارد، صدایش اما جوان است. او به یاد دارد، سه سال قبل را که سیمچین و سیم برق به دست، به خانههای شهروندان ایلامی روشنایی میبخشید. او اما میگوید که هیچگاه از شغلش راضی نبوده، درآمد برقکاری مانند وصل شدن برق است گاهی وصل و گاهی هم قطع است. او حالا دست سه نفر از اهالی شهرش، ایلام را گرفته است؛ پیش از این اما خود از اینجا مانده و از آنجا را رانده بود. خودش میگوید که برای رونق کسبوکارش نیاز به وام بانکی داشت؛ وامی که با همکاری کمیته امداد گرفته شد تا او هم اشتغالزایی کند و هم با تغییر شغلش و راهاندازی نانوایی، تنور اقتصاد خانوادهاش را داغ کند. حسین تعریف میکند که کار برقکاری را از نوجوانی شروع کرد؛ آن زمان از این شغل راضی بود و حتی با درآمد حاصل از آن، ازدواج کرد و بچهدار شد و خانواده تشکیل داد. بیش از ۲۰ سال، این مرد خانواده، برقکار بود اما کسبوکار الکتریکی او با چالشهای زیادی مواجه شد. درست است که در این مدت زمان، او درآمد قابل قبولی داشت که میتوانست هزینه خانواده را پرداخت کند اما از نظر این استادکار این شغل، یک شغل فصلی است و گاهی کار برای آن است و گاهی هم نه. همین مشکل بزرگ باعث شده بود تا او آب باریکهای داشته باشد. این کارآفرین تعریف میکند که چرخ زندگی او گاهی روان و گاهی هم به سختی میچرخید اما زمانی که فرزندانش بزرگتر شدند و از آب و گل بیرون آمدند، نیاز به درآمد بیشتر هم احساس شد، همین نقطه بود که حسین به فکر تغییر شغل و شروع یک کسبوکار دیگر افتاد. شروع دوباره بعد از ۴۰ سالگی میتواند سخت باشد. بسیاری از افراد حتی به تغییر در دهه بعد از ۴۰ سالگی خود فکر هم نمیکنند، برای حسین اما این تغییر مسیر زندگی در هر سنی امکان دارد، شاید به همین خاطر است که در سن ۴۳ سالگی، به فکر راهاندازی یک کسبوکار نو افتاد. او تعریف میکند که زندگی با درآمد اندک برقکاری سخت شده بود، به همین دلیل به فکر شروع یک شغل دیگر افتاد. این مددجوی خوشفکر میگوید که به رسم همنسلانش، در زمان نوجوانی تابستانها شاگردی میکردی، برقکاری، نانوایی و مکانیکی، هرچند که درنهایت برقکاری را به عنوان شغل انتخاب کرد، اما هیچوقت از نانوایی و مکانیکی غافل نبود و همیشه در زمانی که نیاز بود، دست به کار میشد و از هنر دستش استفاده میکرد. فکر شروع یک شغل، او را به یاد شغل نانوایی انداخت؛ شروع یک کسبوکار جدید. اما نیاز به سرمایه داشت. او میگوید که با دست خالی نمیشد کسبوکاری راه انداخت، بنابراین به سراغ یکی از دوستانش که او هم دستی بر آتش داشت و نانوایی بلد بود، رفت، دوست او پیشنهاد داد که از بانک و ارگانی، وام بگیرند. فکر دریافت وام، آنها را به کمیته امداد رساند، او تعریف میکند که هر دو طرح اشتغالزاییشان را ارائه دادند و بعد از تایید، ۵۰ میلیون تومان وام دریافت کردند. این شاطر حالا از شغلش راضی است و میگوید: «تنور کسبوکارمان داغداغ است.» دستیاری حالا برای سه نفر دیگر هم اشتغالزایی ایجاد کرده است.
اتمام خبر