به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، صنایعدستی علاوه بر اینکه بیانگر فرهنگ و هنریک کشور و قوم خاص است، با فراهم آوردن شرایطی برای حضور مؤثر و خلاق انسان در خلق یک اثر هنری موجب ایجاد فرهنگ شاگردی و اوستا کاری میشود که بهطورقطع تأثیر بسزایی در سطح فرهنگ و اخلاقیات یک جامعه دارد. به گزارش بازارکار، هیچفردی نمیتواند این موضوع را انکار کند که کشورمان از دیرباز تا کنون بهعنوان یکی از بزرگترین و مشهورترین صادرکنندههای هنردستی در جهان شناخته شدهاست. بهگونهای که تمام متخصصان این حوزه در سرتاسر جهان معتقدند ایران با تمدنی دیرینه و هنر فاخر خود حرف اول را در این حوزه میزند. آثار بهجامانده از گذشتگان مانند مقبرهها، مساجد، کاخها و عمارتها صحتی بر این ادعاست. علاوهبر مباحث یاد شده آنچه صنایعدستی کشور ما را از سایرین متمایز کرده، آثار متفاوتی است که بیانگر فرهنگ قومی و ملی متکثر کشورمان است که توجه به آن خالی از لطف نیست. صنایعدستی handicraft))حاصل فکر، عمل، ابتکار و خلاقیت مردم یک کشور است و همین باعث توجه بیشتر به اهمیت صنایعدستی میشود همچنین و با ویژگیهای ارزشمند خود از جمله تولیدات غیر وابستهای است که نیاز به حمایتی مبتنی بر شناخت کامل ارزشهای اختصاصی آن دارد تا بتواند به عنوان یکی از ستونهای استقلال اقتصادی مطرح شود. صنایعدستی در گذشته جایگاه و اهمیت ویژهای در ایجاد اشتغال، افزایش درآمد، صرفهجویی ارزی، افزایش تولید و درآمد ملی داشته است. به باور کارشناسان و برنامه ریزان اهمیت صنایعدستی نه تنها به دلیل درآمدزایی آن نیست بلکه به لحاظ حفظ ارزشها، اصالتها و خواستگاه فرهنگی و هنری بایدمورد توجه باشد حال این پرسش مطرح است با توجه به اهمیت صنایعدستی در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در سالهای اخیر چه سیاستها و رویکردی را در حوزه شکوفایی این حوزه اتخاذ کرده است و چه موانعی سر راه این شکوفایی و رونق وجود داشته و دارد؟ از این رو خبرگزاری ایمنا در گفت و گو با مریم جلالی دهکردی، معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به بررسی این موضوعات پرداخته که ماحصل این گفت و گو را در ذیل از نظر میگذارنید. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی چه اهداف و رویکرد جدیدی را در حوزه صنایعدستی دنبال میکند؟ معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی: صنایعدستی فارغ از این است که بخواهیم در مورد اهمیت و ظرفیتهای آن سخن بگویم، اما رویکرد ما نسبت به صنایعدستی و هنرهای سنتی مهم است. بهطور معمول در گذشته رویکرد بسیار فرهنگی، تضمینی و غیرکاردبری نسبت به صنایعدستی وجود داشته و بیشتر فکر میکردند که در متن زندگی خیلی نمیتوان از این صنعت استفاده کرد. مهمم تر از اینکه حوزه صنایعدستی از ادبیات توسعه دورافتاده بود و در ادبیات توسعه و پیشرفت، گفتمان کسب و کار صنایعدستی را به کار نبردیم و واژهها و گذارههای دیگری که اتفاقاً به صنایعدستی هم ارتباط داشته بهرهمند نشدهایم. برای نمونه وقتی درباره صنایع خلاق، صنایع فرهنگی و اقتصاد صنایعدستی حرف میزنیم بیشک این گزینهها بدون شک بخشی از ستونهای این حوزه هستند اما سنت قدیمی وجود داشته که ما در تعریف هنرمند، صنعتگر و بازرگان و تفکیک آنها چون. تبیین معنایی صورت نگرفته است ما صنایعدستی را بیشتر یک عنصر فرهنگی تا اقتصادی تلقی کردیم. در دوره جدید هم در جهان و ایران به دلیل مؤلفههای صنایعدستی که دارد، دوستدار محیط زیست بودن، پیوندی که با هویت دارد و آن چیزی که بعد از شکست پروژه جهانی سازی که همه را یکپارچه میخواهد، توجهی به اقلیمی باعث شده صنایعدستی در جهان مورد توجه دوبارهای قرار بگیرد. وزارت میراث فرهنگی در دولت سیزدهم بیشتر بر کدام از حوه از صنایعدستی تمرکز دارد؟ معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی: در دولت سیزدهم و با رویکردها و رهنمودهای شخص آقای ضرغامی به عنوان یکی از پرسابقهترین مدیران فرهنگی القا کردند، همگرایی و انسجام بین میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در گام نخست و بهرهمندی از قابلیتهای اقتصادی و ارزشافرین صنایعدستی در توسعه پیشرفته بوده است. آنچه که معاونت صنایعدستی در یکسال گذشته به عنوان اقتصاد هویتبنیان دنبال کرده مبتی بر همین رهنمودها و رویکرد است. ما معتقدیم که صنایعدستی دیروز میراث فرهنگی امروز ماست. صنایعدستی امروز میراث فرهنگی فردا است و گردشگری چیزی جز کار بردن خاطره ندارد یعنی ماندگار کردن حوزه گردشگری خاطره سازی است و خاطرهسازی با صنایعدستی انتقال پیدا میکند. مصداقیترین و کمیتپذیرترین و عینیترین رویکرد اقتصاد فرهنگ، صنایعدستی است که ما میتوانیم براساس هویت هر قوم، هویت هر اقلیم این نقشها و نگارهها را در مواداولیه متنوع و متکثر جستجو کنیم و معاونت صنایعدستی موظف شده که بر روی زنجیره تأمین فعالیت داشته باشد. وقتی از زنجیره تأمین حرف میزنیم یعنی از ابتدای خلق ایده، شناسایی، آموزش، تولید، بستهبندی، مارکتینگ، برندسازی، مصرف، مطالعات بازار و مجدد این چرخه حرکت میکند. رویکرد کلی معاونت صنایعدستی توجه به همه ساحتهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی صنایعدستی است و پیوند بین آنچه که هنرهای دستی محسوب میشود با انچه چیزی که صنعت ملی و برخواسته از هویت ماست. پیوند هویت با معیشت؛ باید مؤلفههای معیشتی صنایعدستی توجه شود و آقای ضرغامی با پیوند و انسجامی که بین سه حوزه دیده، سعی کرده که این اصطکاک معنای، سازمانی و ستادی به تازگی این سازمانها کنار هم قرار گرفتهاند اما همچنان جدا از هم فعالیت میکردند پایان بدهد و مؤلفه انسجام و همافزایی را بین این بخشها با رویکرد اقتصاد فرهنگ افزایش دهد. چه پارادیم فکری در کشور ما نسبت به صنایعدستی وجود دارد؟ معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی: اگر بخواهیم انسان شناسانه به مقوله صنایعدستی نگاه کنیم از دیرباز هنرمندان و حاکمیت با هم یک رابطه داشتند که حاکمان به صورت صله موردی را به آنها میزدند و هنرمندان به جوشش هنری خود میپرداختند هیچ وقت هنرمندان را در چرخه کسب و کار و اقتصادی وارد نکردیم و حتی یک گپی و شکاف بزرگی بین اقتصاد و هنر و اقتصاد و فرهنگ وجود داشته است. اقتصاددانان خیلی دنبال کشف ارزش افزوده از مجرای هنر و صنایعدستی نبودند و از سوی دیگر هنرمندان صنایعدستی برای خودشان ننگ میدانستند که وارد عرصههای اقتصادی شوند و بیشتر استقلال و قناعت آنها و مبرا بودن از نگاه کسب و کار را ارزش میدانستند این از نگاه زیرساخت تأمین اجتماعی ماست. اما در دوره مدرن ما ناگریز به پیوند مسائل مختلف هستیم که باید بتوانیم تفکیک کنیم آن جوشش هنری را از کوشش هنری و صنایعدستی زیرا ذات صنایعدستی برخواسته از نیاز و برطرف کردن نیاز زیستی و سبک زندگی بوده و آن نیاز زیستی مبتنی بر نگاه زیباشناسی و زیبا پسندانه آغشته به هنر میشده یعنی ما یک پیوستدار فرهنگی داشتیم که معماری؛ نخستین نیاز انسان به پناهگاه، سقف و چهاردیواری بوده هنر ما میآید به کمک زیبایی آن سقف و دیواری که قرار است پناهگاه یک انسان شود، زیبا میکند و از طرفی صنایعدستی مساوی با معماری به زیباترین شکل در زندگی افراد تجلی و کاربرد پیدا میکند، از قاشق و بشقاب گرفته تا سایر وسایل خانه و آشپزخانه که نیازهای زندگی را رفع میکرده در قالب صنایعدستی که برخواسته از همان مواد اولیه نزدیک اقلیم آن منطقه بوده در زندگی روزمره افراد کاربر پیدا میکند. هر مولفهای از صنایعدستی را که بررسی میکنیم، درخواهیم یافت که صنایعدستی از زندگی روزمره مردم دورافتاده نبوده است درواقع صنایعدستی ما به نوعی صنایع زیستی بوده است اما به مرور و ورود مدرنیته، تولید انبوه کالاها، تغییر سبک زندگی و به تعبیر بنده، شبیخون فرهنگی که مقام معظم رهبری میفرمایند؛ اندک اندک صنایعدستی ما شکل تزئینی، موزهای و غیرکابردی شده و از متن زندگی فاصله گرفته است و با توجه به تورم و سبد خانوار هم که بالاخره باید نیازهایش را رفع میکرده از سبد زندگی خانواده طبقه متوسط جداشده و در یک دایره رده بالایی قرار گرفته است.. ایمنا: سالهای سال است که سازمان میراث فرهنگی در حوزه صنایعدستی ورود کرده و سیاستهای مختلف در نظر گرفته اما چرا هنوز شاهد برخی مشکلات در این حوزه هستیم؟ مشکل از کجاست؟ معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی: به دلیل تعدد سیاستگذاری و معنایی است. وقتی صنایعدستی کنار میراث فرهنگی قرار میگیرد به جای اینکه بتواند میراث را پویا کند همسنگ با میراث به خود معنای مراقبت و مواظبت میگیرد و همین امر باعث شده صنایعدستی به روز نشده و بیشتر حالت موزهای به خود بگیرد در صورتی که صنایعدستی میوه، ریشه میراث فرهنگی است و این میوه باید فصل به فصل نوع شود باید مرتب غرس، پیوند و قلمه زده شود تا به پویایی برسد اینطور نیست که فقط به ریشه بسنده کند. سیاستهای مختلف و فرازوفرودهایی هم صنایعدستی داشته است. اما بنده بیشتر دو عنصر را عامل وجود مشکلات حاضر در این حوزه می دانم، یکی نگاه تک ساحتی صنایعدستی است چرا که یک دوره فقط دیدگاه صنعتی، کارگاهی داشتیم بدون توجه به ریشهها و یک دورهای نگاه هنری داشتیم بدون توجه به محصولات، بنابراین آفت نگاه تک ساحتی است و ما باید ساحتهای مختلف صنایعدستی را کار کند را در عین اینکه توجه میکنیم یک بسته کامل و شاملی باشد یعنی هم اقتصادی، اجتماعی و هم سیاست زیرا صنایعدستی ما جزو دیپلماسی عمومی ماست، قصه و روایتی که صنایعدستی ایجاد میکند برای گفتگو با سایر تمدنها و دول میتوانیم از آن بهرهمند شویم. و اشتراکاتی که در صنایعدستی با همسایهها داریم میتواند به دیپلماسی عمومی ما کمک کند. پس ساحت سیاست هم میتواند از صنایعدستی بهرهمند شود یک نگاه شامل و کامل که برخوردار از همه سطوح باشد تک ساحتی نباشد اینکه فقط یک حوزه فرهنگ بچینیم و وارد حوزه اجتماع، اقتصاد و سیاست نکنیم. از برنامه پنجم توسعه اصلاً کلمه صنایعدستی در ادبیات برنامه حذف میشود و دیگر صنایعدستی به این عنوان نداریم به غیر از قانون حمایت آن هم حمایت از استادکاران و هنرمندان است و یک نگاه کاملاً تصدیگری و نه نگاه توانمندساز مثل همان پارادایم پادشاهان صحه دهنده که به جای اینکه بتوانیم توانمندسازی کنیم چنین دیدگاهی وجود داشته و وارد این برنامه نشده است. فکر میکنم اکنون با رویکردی که دولت سیزدهم و شخص آقای ضرغامی در رسوخ همه حوزهها و ارتباط آنها با یکدیگر و پیوستگی که فرهنگ، اجتماع، سیاست، اقتصاد دارد بتوانیم صنایعدستی را در مابقی حوزهها وارد کنیم. برای نمونه اکنون در حوزه جوانسازی جمعیت و مؤلفههای فرزندآوری خیلی کار میکنند و تأکیدات اساسی برای این حوزه وجود دارد. شاید به نظر برسد که صنایعدستی هیچ ارتباطی به این حوزه اجتماعی که ما در کشور که در مورد جمعیت دچار بحران است و باید فرزندآوری و باروسازی کنیم و خانوادهها و پنجره جمعیتی بسته میشود و ادبیاتی که در این حوزه وجود دارد. البته صنایعدستی یکی از راهکارهای برون رفت از این ماجرا است زیرا اساسیترین مسئلهای که وجود دارد احتیاج به خانواده سالم داریم برای اینکه بتوانیم از پنجره جمعیتی استفاده کنیم باید فرزندآوری یک کنش خردمندانه محسوب شود و باید مشوقهای اجتماعی مبتنی بر باو ری زنان در این حوزه رخ دهد که خیالمان آسوده باشد که میتوانیم در حوزه جمعیت به یک رشد مناسب میرسیم و صنایعدستی این قابلیت را دارد زیرا خلق ثروت میکند بدون اینکه اشتغال غیرمولد داشته باشد یکی از بزرگترین اتفاقاتی در حوزه صنایعدستی به نظرم ادبیات اقتصادی ما افتاده این است که برخی وقتها تولید را فدای اشتغال کردیم یعنی یک خانواده مولد که همه کالاها را خودش تولید میکرده اکنون همه اشتغال پیدا کردند اما مولد نیستند و وابسته به اقتصاد نفتی شدهاند. برای نمونه پشت میزنشینی هیچگونه تولیدی و اشتغال ارزش افزودهای ندارد باید به بنده که پشت میزنشین هستم باید حقوق بدهند در صورتی که من میتوانستم یک تولید کننده باشم و در عین اینکه صنایعدستی برای خانواده سالمی که چهارستون آن تولید عشق و عاطفه، اخلاق، تربیت و قانون، تولید مثل، امنیت و ثروت است صنایعدستی بر آن چهارپایه میتواند خودش را مبنا قرار دهد وقتی حرفهای را نسل به نسل آموزش میدهید خودش تولید عشق و عاطفه میکنید. اخلاق و قانون را هم در این مسیر وارد میکند زیرا فردی که یک هنر و مهارتی را یاد میگیرد باید و نبایدهایی را آموزش میبیند که به امنیت میرسد چون یک مهارت دارد.تولید مثل میکند زیرا سلامتی در کنار خودش دارد برخواسته از محیط زیست و مولفهها است. نگاه کلینگری و همگرا در ساحتهای فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد کمک میکند که صنایعدستی ما از این انزوا و کوچه بنبست بودن رها شود. ایمنا: در برنامه توسعه هفتم به چه میزان به حوزه صنایعدستی توجه شده است؟ معاون صنایعدستی و هنرهای سنتی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی: در برنامه پنجم و ششم هیچگونه حرفی نبوده است در صورتیکه در سیاستهای ابلاغ شده توسط مقاوم معظم رهبری توجه به فعالیتهای انجام شده یک بند اختصاصی داریم. در برنامه هفتم توسعه هم بعد از مدتها یک فصل اختصاصی صنایعدستی و میراث فرهنگی و گردشگری در برنامه هفتم دولت گذاشته اما هنوز کم است به دلیل فربه بودن ادبیات نفتی ما، فربه بودن ادبیات توسعه در سایر حوزههای و این صدای پایین صنایعدستی هنوز جا داریم و تلاش میکنیم که بتوانیم به این حوزه نگاه کنیم و این حوزه احتیاج به بازنگری در ادبیات خودش دارد یعنی معنای حمایتمان، تسهیلات و تولید باید تغییر کند و کار بسیار سختی است و اکنون کار بزرگی انجام شده که در برنامه هفتم توسعه یک فصل اختصاصی داریم و امیدواریم که یک گام دولت برداشته و یک فصل تخصصی برای آن گذاشته مجلس هم این توجه را داشته باشد و غنیسازی کند برای نمونه یک فصل داریم در مورد بهبود کسب و کار در آن خیلی احکام فوقالعاده وجود دارد بازهم یادشان رفته که صنایعدستی را هم میتوانند اضافه کنند. یا کلمه صنایعدستی میتواند در آن فصل گنجانده شود. فصلی داریم در مورد زنجیره تأمین صنایع با تاکید بر صنایع معدنی خوب صنایع معدنی جزئی از محیط زیست و اقلیم است امانت نسلهای اینده دست ماست در صورتی که صنایعدستی میتواند در ارزشآفرینی به صنایع معدنی کمک کند. تقویت توجه اصلیترین سیاست ما طی یک سال گذشته بوده تقویت توجه سیاستگذاران، برنامهریزان و در حوزه عملیات که هر سه را در بر بگیرد.
اتمام خبر