به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، شاید بهترین و اولین واژه‌ای که می‌توان به پردیس بختیاری، اطلاق کرد، تندیس کارآفرین زن است. پردیس بختیاری با همه وجود یک زن کارآفرین است و بر کارآفرینی اصرار می‌کند. البته که این دو واژه، او را جامع و مانع توضیح نمی‌دهد؛ زیرا بختیاری آکادمیک و صنعتی هم هست. تازه این همه چیز نیست؛ او تماما مخصوص یک مادر است. آن هم مادری که دغدغه‌های کارآفرینی برای کودکان این سرزمین دارد. این را اولین باری که از او درخواست کردم با من مصاحبه کند، متوجه شدم. منتظر بودم مکالمه‌اش با دختر جوانی تمام شود. به دخترک نگاه کردم، حدودا ۲۲ٰ، ۲۳ می‌زد. کنجکاو که شدم و گوش دادم، فهمیدم خانم بختیاری در حال راهنمایی دخترک برای شروع یک کسب و کار است. او با دقت به حرف‌های دختر کوچک گوش می‌داد و در آخر وقتی راهنمایی‌های لازم را کرد، شماره‌اش را به دختر داد تا اگر نیاز داشت سوالات بیشتری را بپرسد، نترسد و بپرسد. به خاطر همین‌هاست که وقتی با اصرار می‌گوید باید جوانان و به خصوص زنان جوان را ترغیب به کارآفرینی کرد، متوجه می‌شوم اهل شعار دادن نیست. او از آنچه حرف می‌زند که خودش هم در حال انجام آن است و به آن باور راستین دارد. در حقیقت او پای باورهایش ایستاده. تماما مخصوص. خانم بختیاری لطفا توضیح بدهید که بستر فرهنگی – خانوادگی شما، چگونه بستری بود و این که پدر و مادرتان چند بچه دارند. مادر من فرهنگی و پدرم، کارمند وزارت بهداشت بودند. من، سومین فرزند خانواده هستم؛ ما چهار خواهر هستیم و برادر نداریم. کودکی من در این خانواده گذشت. من و خواهر کوچک‌ترم شبیه به هم دیگر هستیم و دو خواهر دیگرم هم بیشتر شبیه به هم دیگر هستند؛ حالا هم دو خواهر کوچک‌ترم هم مانند من وارد فضای صنعت شده است. شما چگونه کودکی بودید؟ من کودک کنجکاوی بودم و با همسن‌های خودم خیلی دوستی نمی‌کردم. یادم است که بیشتر با بچه‌های بزرگ‌تر از خودم معاشرت می‌کردم. من از خودتان شنیده‌ام که تاسیس کارگاه‌تان را از یک اتاق کوچک در خانه مسکونی‌ شخصی‌تان آغاز کردید. لطفا بیشتر در این باره توضیح دهید. من در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردم و همسرم ۴ سال از من بزرگ‌تر هستند. ایشان از دومین سال راهنمایی، شروع به کار کرده است و ذاتا فردی فنی هستند. زمانی که ما ازدواج کردیم؛ ایشان در شرکتی کار می‌کردند و قرار بود در یک آپارتمان نوساز و کوچک زندگی کنیم؛ اما به پیشنهاد من، ما آپارتمان را کنار گذاشتیم و یک خانه قدیمی رهن کردیم. ما یک اتاق کوچک در همان خانه قدیمی را تبدیل به کارگاه کردیم و در آن بردهای اکترونیک و لوازم الکترونیک مونتاژ و تولید کردیم. در واقع اگر بگویم همه چیز از همان اتاق کوچک شروع شد، اغراق نیست زیرا ما در همان اتاق با برندهای مطرح و بزرگ ایرانی همکاری کردیم. اطرافیان شما چه واکنشی نسبت به این تصمیم‌تان نشان دادند؟ اطرافیان ما واکنش‌های شدیدی به این تصمیم نشان دادند و انتقادهای زیادی کردند. پدر من فرد بسیار محافظه کاری بود؛ اما مادرم مدام نارضایتی خود از تصمیم‌مان را به ما نشان می داد. از سوی دیگر، پدر و مادر همسرم هم نگران بودند اما ما همیشه فکر می‌کردیم که راه درستی را انتخاب کرده‌ایم. من به خوبی به یاد می‌آورم که دم در مدرسه‌ها آگهی استخدام می‌زدیم و از همان موقع، خانم‌هایی را که کار نداشتند، جذب می‌کردیم تا به آنان آموزش دهیم. من آن موقع نمی‌دانستم اما بعدها متوجه شدم روش ما، دقیقا همان استراتژی‌ بود که کشور چین را به جلو سوق داد. من آن زمان چین نرفته بودم و تاریخ پیشرفت و توسعه‌شان را نمی‌دانستم؛ اما به مرور فهمیدم ایده من و همسرم همان ایده نجات‌دهنده اقتصاد چین بوده است. شما با آگهی استخدام بر روی دیوارهای مدارس، زنان سرپرست خانوار یا زنان کم‌ برخوردار را استخدام کردید؟ زنان سرپرست خانوار، زنان کم برخوردار، دانشجویان بیکار و همچنین دخترانی که نیاز داشتند در طول هفته در جایی کار کنند. این استراتژی از همان ۲۱ سال پیش، روش ما بود و شاید باورتان نشود اما با گذشت ۲۱ سال برخی از این زنان هنوز هم با ما همراه هستند و همچنان با ما کار می‌کنند. این باعث خوشحالی است که برخی از این خانم‌ها اکنون مشاغل خانگی خود را دارند و به مرور زمان آن را گسترش داده‌ و تبدیل به کارگاه کرده‌اند. ظرفیت‌های زنان در حوزه کارآفرینی صنعتی را چگونه می‌بینید؟ انسان باید در شغل خودش ایجاد انگیزه کند و کارآفرین باید برای اطرافیانش، عطرپراکنی کند. کارآفرین باید عشق به کار را توسعه دهد و به گونه‌ای رفتار کند که بقیه کارمندانش هم به کارآفرینی علاقمند شوند. من معتقدم که پتانسیل زنان ما در حوزه کارآفرینی بسیار بالاست. انباردار، مدیر کنترل کیفی و بسیاری دیگر از سمت‌های عالی شرکت من در دست زنان است. همگی به خوبی می‌دانیم که ظرفیت‌های زنان در رشته فعالیت‌های صنعتی در تمام جهان بالا رفته است و در دهکده جهانی، ما نیز از این امر مستثنی نیستیم. این مساله باعث شادی و مسرت من است؛ زیرا دقت زنان بسیار بالاست و در کارهای التکرونیکی دقت بالا اهمیت زیادی دارد. من تولید کننده لامپ و ال ای دی هستم؛ ما در قسمت کنترل کیفی از ظرفیت‌های مردان توانمند نیز استفاده می‌کنیم اما دیگر روزگار، روزگاری نیست که بگوییم زنان در انجام کار صنعتی ناتوان هستند؛ زیرا این چنین نیست و کار صنعتی هم مرد و زن ندارد. با این همه فضای صنایع در جهان و به خصوص در ایران بسیار مردانه است. این مساله موجب ایجاد چالش نمی‌شود؟ ‌ در زمانه امروز زنان به صورت عیان و حرفه‌ای در لایه‌های زیرین و رویین مدیریت دولتی نیز ورود کرده‌اند. ما به کرات می‌بینیم که مشاوران خانم در تیم وزیران وجود دارد. مشاوران امور بانوان هم به وزیران مشاوره می‌دهند؛ بنابراین حضور زنان در سیاستگذاری‌ها و پست‌های مدیریتی قابل کتمان نیست. خانم‌ها در تمام دنیا افکار جدید و نو دارند. خاطرتان هست که در دوران کرونا کشورهایی که زنان سیاستگذاران‌شان بودند چقدر موفق عمل کردند؟ من ایران را مثال می‌زنم زیرا ما در ایران زندگی می‌کنیم و کشورمان است اما این مساله را فراملیتی و جهانی می‌دانم. معتقدم زنان در همه عرصه‌ها حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. اگر به اطرافیان‌تان نگاه کنید هم متوجه می‌شوید که زوج‌های همراه و همدل که با یکدیگر گام برمی‌دارند، بسیار موفق‌تر از زوج‌های دیگر هستند. اصلا، خداوند در قرآن فرموده‌اند که زن و مرد تکمیل‌کننده یکدیگر هستند و حتی اگر بخواهیم به بعد معنوی مساله همراهی زن و مرد نگاه کنیم، هیچ یک از این دو نباید مانع از حضور آن دیگر در حرفه‌ای شود. یعنی فضای سنتی و مردانه صنایع به شما و عملکردتان آسیبی نزد؟ من بسیار تلاش کردم؛ به نظر من برای نیل به اهداف در جامعه امروز، باید هنجارها، باورها، عرف یا به عبارت دیگر «قلق» جامعه را یاد گرفت. من در این ۲۱ سال که در حال کار کردن هستم تا به امروز متوجه سنگ‌اندازی خاصی نشدم؛ یعنی این طور نبوده که ارگان یا نهاد خاصی از خدمات‌دهی به من سرباز زند چون من زن هستم؛ ابدا این طور نیست. من به عنوان یک زن، هرگز متوجه نگاه بدی نشده‌ام و همیشه به من احترام گذاشته‌اند و حتی اگر چنین تجربه‌هایی نیز وجود داشته باشد، خوشبختانه من با وجود این که به ارگان‌های زیادی کار کرده‌ام، شاهد آن نبوده‌ام و تلاش کردم مسیر از چیزی که هست هم برای زنان هموارتر شود. منظورم این است که همه سعی خودم را می‌کنم که زنان بعد از من، راحت‌تر از من کارآفرینی کنند و بتوانند در محیط کسب و کار، ظهور و بروز داشته باشند. دلیل این تلاش چیست؟ زیرا کشور ما بیش از هر چیزی به کارآفرینی و اشتغال‌زایی نیاز دارد. به خوبی به خاطر می‌آورم که چند سال پیش طرحی نوشتم و مشاوران رییس جمهور هم آن را تایید کردند، طرح من این بود که زنان کارآفرین، بتوانند با پیش‌پرداخت تنها ۲۰ درصدی، وام‌ برای تامین کارگاه خود را دریافت کنند. همه اهدف من این بود که زن بعدی کارآفرین، در مسیری هموارتر از مسیر من گام بردارد. درست شبیه ژاپنی‌ها که مدام سعی می‌کنند که مسیر را برای فرد بعدی خود هموارتر کنند. اگر زنی همه این شرایط را نداشته باشد چه؟ ‌ منظورم آن دسته از زنان‌اند که به کارآفرینی علاقمند هستند اما حمایت همسر و خانواده را ندارند و مجبورند تنها در مسیر گام بردارند. این زن همیشه باید با عملکردش و گام‌هایی که برمی‌دارد، بقیه را متقاعد کند. البته خانم رحیمی در نظر داشته باشید که اکنون دیگر نسبت به ۲۱ سال پیش، زمانه متفاوت شده است. من فکر نمی‌کنم اگر زنی ایده‌های برای خلق ارزش افزوده اقتصادی، ‌ اشتغال‌زایی و کارآفرینی داشته باشد، کسی با آن مخالفت کند؛ بلکه همه او را تشویق می‌کنند و سعی می‌کنند که با او همراهی کنند. هیچکس زنان ایده‌دار و کارآفرین را نفی نمی‌کند. زمانی که پدر من به رحمت خدا رفتند و ما برای جمع کردن وسایل ایشان رفتیم، متوجه شدیم که پدرم تنها فردی بود تمام مصاحبه‌های من و همسرم را دنبال و جمع‌آوری می‌کرد؛ بنابراین، می‌توان به راحتی متوجه شد که ایشان تا چه اندازه از موفقیت و کارآفرینی من و همسرم شاد می‌شدند. شما به زنان جوانی که می‌خواهند کارآفرینی کنند، چه توصیه‌ای می‌کنید؟ با پشتکار باشند. همین پشتکار، یک دنیا حرف در دل خود مضمر کرده است. با پشتکار باشند یعنی این که بتوانند برنامه‌ریزی درست داشته باشند. با پشتکار باشند یعنی این که اگر مسیری را غلط طی کردند، از تصحیح آن نترسند. من از زنان کارآفرین خواهش می‌کنم که با عشق به اطرافیان خود نگاه کنند. به نظر من حتی فردی که در کسب و کار خود تنها یک نیرو دارد هم در قبال آن نیرویی که استخدام کرده مسئول است. برخی از روزها من ممکن است به تندی با یکی از کارکنان صحبت کنم یا از آنان بابت انجام یک اشتباه توضیح بخواهم. ممکن است بعضی وقت‌ها با آنان بسیار قاطع و جدی باشم؛ اما در نهایت همه این مسائل از سر علاقه و دوست داشتن آن‌هاست زیرا مانند یک مادر، دوست ندارم ببینم که کارکنان من به خاطر سهل‌انگاری من در مدیریت کردن، دچار نقضانی شوند. آن‌ها هم به خوبی بر این موضوع واقف هستند و اگر یک روز به سرکار نروم، دلتنگ من می‌شوند. یک مدیر خوب باید همچنان که مهربان و حامی است، باصلابت هم باشد. زمانی که در رویدادهای مختلف با جوانان صحبت می‌کنیم، متاسفانه می‌بینیم که آنان بسیار خسته هستند. جوانان نباید خسته شوند و از پای بشینند بلکه باید با پشتکار باشند. به نظرتان به‌حق خسته هستند یا این طور نیست؟ مشکلاتی که امروز پیش پای جوان است، زمان شما وجود داشت؟ مشکلاتی که زنان و کارآفرینان با آن مواجه هستند، زمان ما هم وجود داشته است؛ تازه بسیاری از مسائل هم حل شده است. کار کردن در زمان ما بسیار سخت‌تر از الان بود. تنها تصور کنید که وزارت «صمت» که تماما مردانه بود، چگونه زنان را پذیرفت؟ آن هم زنانی که از مسائلی مانند کارافرینی صنعتی که آن زمان واقعا مردانه بود، حرف می‌زدند. من فکر می‌کنم پیش از هر چیزی و بیش از هر چیزی، ‌ زنان جوان ما باید هدف‌گذاری‌های خود را در زندگی پررنگ کنند، چون بعد از هدف‌گذاری دیگر مسیر مشخص است و این گونه می‌توانند از همه پتانسیل‌هایی که دارند استفاده کنند. فکر می‌کنید تلاش شما و نسل شما موجب شد که امروز فضای صنعتی کشور زنانه هم بشود یا این که تغییر ناگزیر جامعه موجب این امر شد؟ یک مسیر را تصور کنید که در ابتدا تنها یک جاده خاکی است که هیچکس نمی‌تواند به سادگی از آن عبور کند. این جاده خاکی به مرور زمان و تلاش‌ها تبدیل به یک لاین می‌شود و بعد چند نفر دیگر هم ترغیب می‌شوند که در آن مسیر گام بردارند. به مرور و کم‌کم با تلاش‌های این افراد، جاده خاکی که در ابتدا تصور کردید، تبدیل به یک جاده دو لاین و در نهایت یک اتوبان تمام و کمال می‌شود. تغییرات چیزی نیست که انتظار داشته باشیم یک شبه به ثمر برسد. بخش زیادی از راحت‌تر شدن فضای صنعتی برای زنان به معنای واقعی کلمه، مدیون تلاش زنان متولد دهه ۶۰ است. ما زنان این دهه ۶۰، نقش بسیار زیادی در هماهنگ کردن سازمان‌ها و ارگان‌ها با خود داشتیم. بحث‌های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار نیز از همان موقع مطرح شد. خود من هم در حد توانم همیشه همه تلاش خود را کرده‌ام که به این بخش از جامعه، هر کمک و خدمتی که می‌توانم، ‌ کنم. پس شما معتقدید که فضا برای زنان بازتر شده است. درست می‌گویم؟ زنان در چند سال اخیر در بسیاری از حوزه‌ها پیشرفت‌های قابل توجهی کردند که صنعت هم یکی از آنان است. اصلا همین شغل خبرنگاری، که شما مشغول به آن هستید هم جزو همین حوزه‌هاست. من زمانی را به خاطر می‌آورم که خبرگزاری‌ها به راحتی نیروی زن یا نیروی جوان استخدام نمی‌کردند اما الان اصلا چنین فضایی وجود ندارد. اکنون این نگاه‌های قدیمی شکسته شده است و آن دیوارهای بلند فرونشسته است. حتی اگر بخواهید بگویید که این دیوار هنوز هم وجود دارد، باید بدانید که طول آن بسیار کوتاه‌تر شده است. جوانان ما، جوانان خوب و بااستعدادی هستند که ما وظیفه داریم آن‌ها را به کارآفرینی ترغیب کنیم. من همیشه از نیروهای خودم خواهش می‌کنم که کارآفرینی کنند و اگر می‌توانند از ما جدا شوند و کارآفرین شوند، حتما این کار را کنند و خود من هم از آنان حمایت می‌کنم. من دوست دارم جوانان از زندگی کارمندی و کارگری، به سبک زندگی کارآفرینی روی بیاورند چون کشور ما به کارآفرینی جوانانش نیازمند است. به نظر شما و با توجه به این نیاز مبرم به کارآفرینی، ‌سیاست‌گذار و نهادهایی مانند آموزش و پرورش، توانسته‌اند در آموزش کارآفرینی موفق عمل کنند؟ ‌ من می‌توانم بگویم که آموزش و پرورش تقریبا هیچ تلاشی نکرده است؛ من به خاطر می‌آورم که زمانی فکر می‌کردیم که خوب است فرهنگ کارآفرینی را به مهدکودک‌ها ببریم و از همان ابتدا به کودکان‌مان بیاموزیم. من برای تحقق این هدف، طرحی نوشتم و به سازمان بهزیستی هم بردم. زمانی که دخترم هفت ساله بود، به مربی او گفتم من می‌توانم شرایطی را فراهم کنم که بچه‌های خود را به کارخانه‌های مختلف بفرستیم. کارخانه‌هایی مانند کارخانه صنایع غذایی، صنایع نساجی و از این قبیل کارخانه‌ها. این‌گونه بچه‌ها متوجه می‌شوند خط تولید چگونه کار می‌کند و فرهنگ صنعتی در آنان شکل می‌گیرد. این گونه اقدامات کارآفرینانی را تربیت می‌کند که به کارآفرینی عشق می‌ورزند و تنها به دنبال منافع مالی آن نیستند. باید بدانیم که وضعیت کارآفرینی در کشور ما، اورژانسی است و لازم است به سرعت، فکری برای آن کنیم. به نظرتان چگونه می‌توانیم این وضعیت را بهبود بخشیم؟ ما در واقع باید نیازی که کشور دارد را تامین کنیم؛ بیشتر اقلام وارداتی که در کشور می‌بینید، می‌تواند در کشور تولید شود. برای مثال می‌گویم که ما می‌توانیم بهترین شکلات را خودمان در داخل مرزهای همین کشور تولید کنیم؛ اما شکلات خارجی وارد می‌کنیم و مردم هم شکلات خارجی می‌خرند. چرا تولیدکننده ما کیفیت محصولات خود را نادیده می‌گیرد و نظارت لازم را انجام نمی‌دهد تا کالای دسته اول مرغوب به مردم کشورش برساند؟ ‌ اگر ما به کیفیت محصولات تولیدی خودمان اهمیت می‌دادیم، تولید داخلی جای واردات خارجی را گرفته بود. اگر ما تحریم هستیم و نمی‌توانیم صادرات انجام دهیم، بیایم و دست کم، سهم واردات را کم کنیم و اگر هم قرار است چیزی را وارد کشور کنیم، کالای با کیفیت وارد کنیم این که جنس دست چندم کشور چین را که می‌توانیم خودمان تولید کنیم، وارد کنیم، واقعا برای اقتصاد ما بد است. کشور عمان چند سال پیش اعلام کرد که اگر تولیدکننده‌ای بتواند کالایی مشابه با کالاهای خارجی و با رعایت ۸۰ درصد از استاندارد کالای خارجی تولید کند، از او حمایت می‌کند و واردات آن هم حذف می‌شود. این گونه است که شاخصه تولید هم بالا می‌رود و کیفیت محصولات نیز روز به روز بهتر می‌شود. ما ظرفیت‌های خوبی در کشور داریم که این روش قطعا موجب ارتقای آن‌ها هم می‌شود. اگر هر تولیدکننده بتواند ۸۰ درصد از استانداردهای نمونه مشابه خارجی را رعایت کند، ‌ چرا مردم کالای با کیفیت و ارزان ایرانی نخرند؟ فکر نمی‌کنید که این روش موجب انحصار و از دست رفتن رقابت میان تولیدکننده داخلی با تولیدکننده خارجی می‌شود؟ مثلا همان اتفاقی که در صنعت خودرو با لوازم خانگی اتفاق افتاد و انحصارگرایی را به این بازارها برد؟ اگر صنعت خودروسازی ما دچار نابسامانی شده است به دلیل این است که خودروهای ما استاداردهای لازم جهانی را ندارند و از واردات جلوگیری شده است. هیچ نظارت درستی هم در روند تولید این محصولات وجود ندارد. لازمه این طرح آن است که تولیدکننده داخلی توانایی رعایت ۸۰ درصد از استانداردهای جهانی را داشته باشد. اگر صنعت خودروسازی ما آن قدر توانمند باشد که بتواند با قیمت کمتری خودرویی مشابه بنز تولید کند، دیگر کسی می‌خواهد بنز بخرد؟ ‌من این طور فکر نمی‌کنم. به نظر شما و اساسا رعایت ۸۰ درصد از استانداردهای جهانی در کشور ما امکان‌پذیر است؟ ‌ اگر بتوانیم دریک دوره سه ساله، تمام ارگان‌های کشور و به ویژه تمام ارگان‌های صنعتی و همه سازمان‌ها را با خود همراه کنیم، چرا نتوانیم. ما کارشناسان بسیار شاخص و مهم صنعتی در کشورمان داریم. بسیاری از تولیدکنندگان کشورمان، در بهترین دانشگاه‌های جهان درس خوانده‌اند و حالا به ایران بازگشته‌اند تا کشورشان را بسازند. ما باید متوجه اهمیت قضیه شویم و هر چه زودتر تکنولوژی‌های صنعتی جدید را وارد کشور کنیم. دولت باید تمام تلاش خود را کند که تولیدکنندگان کالای باکیفیت تولید کنند و واردکنندگان، کالای استاندارد وارد کشور کنند. البته از حق نگذریم در سال‌های اخیر، رویه‌هاقی وارداتی بسیار اصلاح شده است. به نظر شما رمز موفقیت شما چه بوده است؟ عشق به کار و عشق به کارآفرینی راز موفقیت من بوده است. من ترجیح می دهم در نمایشگاه صنعت برق که چند روز دیگر آغاز می‌شود، شرکت نکنم و هزینه شرکت درنمایشگاه را صرف نماینده‌های فروش شرکت کنم. کارآفرینان باید این گونه هوای کارکنان خود را داشته باشند. از سوی دیگر متاسفانه تحویل کالای با کیفیت و ارائه خدمات پس از فروش در کشور ما اصلا تعریف نشده است. من در این دو دهه که در حال کار هستم تا به امروز هیچ کالای مرجوعی نداشتم. این در حالی است که درصد خطا و مرجوعی در شرکت‌هایی که کالای لامپ تولید می‌کنند، بیش از ۵ درصد است. این در حالی است که من حتی نیم درصد هم مرجوعی لامپ نداشتم. درشرکت من، روی جعبه همه لامپ‌هایی که تولید می‌شود، یک شماره برای شکایات مشتریان هست که مستقیما به تلفن دفتر و اتاق خود من وصل می‌شوند. منظورم این است که باید آن قدر از کیفیت محصول خودتان مطمئن باشید که شخصا پاسخگوی مشتری ناراضی شوید. من معتقدم که باید کالای با کیفیت تولید کرد و پای کیفیت جنس استاندارد ایستاد. این برخورد یعنی حق همیشه با مشتری است و موجب می‌شود که به مرور تقاضا برای محصول شما، دوچندان شود. من وقتی نتیجه کارم را می‌بینم متوجه می‌شوم که کالای خوب و باکیفیت به دست هموطنم دادن، چه لذتی دارد. بسیار عالی خانم بختیاری عزیز. به عنوان سوال آخر می‌خواهم بدانم مهم‌ترین و آخرین توصیه‌ای که به جوانان کشور می‌کنید چیست؟ ‌ جوانان ما واقعا باید تلاش کنند و پا در عرصه کارآفرینی بگذارند زیرا همان طور که گفتم کشور ما نیاز بسیار زیادی به امر کارآفرینی و اشتغال‌زایی دارد. ما در کنار هم و دوشادوش هم، زن و مرد واقعا باید تلاش کنیم که جوانان در کشور بمانند و برای کشور تلاش کنند. آمارهای مهاجرت نشان می‌دهد که بچه‌های ما سرخورده شده‌اند؛ آنان خسته شده‌اند و دوست ندارند در این کشور کار کنند ما باید تلاش کنیم که آنان را در وهله اول به ماندن علاقمند کنیم و بعد ازآن‌ها بخواهیم که برای آبادانی کشور بکوشند.

اتمام خبر


CAPTCHA