به گزارش روابط عمومی نیروی انسانی، 4 رکن رهبری اقیانوس آبی
روش های بکارگیری ابزارهای مدیریتی نوین
برای رها کردن انرژی و استعداد، مدیران نیاز به اقدامات بزرگی دارند، این اقدامات فقط به معنی آگاهی و انتقال فکر بهتر نیست.
عموما بیشتر برنامه های مدیریتی برای تقویت مهارت های شناختی و رفتاری مدیران است؛ با این فرض ضمنی که این امر در نهایت به عملکرد بالا می انجامد. بنابراین مدیران می خواهند تا ویژگی هایی مثل خودآگاهی، استقلال و انتقال فکر را تقویت کنند؛ همه این ویژگی ها به خوداندیشی و درون گرایی عمیق نیاز دارد تا با وجود انسان وفق داده شود. گرچه ترویج چنین ارزش هایی مهم هستند، اما زمانی که از افراد خواستیم تا به این برنامه ها توجه کنند اکثر آنها بیان کردند که تغییر قابل توجهی در کیفیت مدیریت مشاهده نکرده اند. یک مدیر اجرایی گفت: « بدون سال ها تلاش، چگونه می توانید شخصیت یک فرد یا ویژگی های رفتاری او را تغییر دهید؟ اگر مدیران این ویژگی های شخصی را بپذیرند و آنها را درونی سازند، آیا واقعا می توانید آن را اندازه گیری و تعیین کنید؟ پاسخ این سوال از نظر تئوری بله است، اما در واقعیت بهترین بودن دشوار است.» در کل اغلب میلیون ها دلار خرج می شود، علاقه ایجاد می شود، اما در مدیریت واقعی تغییری صورت نمی پذیرد.
مطمئنا مدیران نمی خواهند رهبران ضعیفی باشند. مشکل این است که آنها درک روشنی از اینکه چه تغییراتی لازم است تا بهترین عملکرد را در هر نفر شناسایی کنند و به بیشترین اثر گذاری برسد، ندارند. ما معتقدیم رهبران سازمانی می توانند از طریق رویکردی که آن را «رهبری اقیانوس آبی» می نامیم، به این درک برسند. اصطلاح استراتژی اقیانوس آبی را «دبلیو چان کیم» کره ای و «رنه مابورنیا» آمریکایی که هردو استاد دانشگاه اینساد فرانسه هستند در سال 2005 میلادی با نوشتن کتابی به همین نام سر زبان ها انداختند. این رویکرد از تحقیقات ما در مورد استراتژی اقیانوس آبی و مدلی که برای ایجاد فضای بازار جدید از طریق تبدیل افراد غیرمشتری به مشتری طراحی کرده ایم الهام می گیرد و مفاهیم و چارچوب های تحلیلی را برای کمک به رهبران سازمانی به کار می گیرد تا اقیانوس آبی استعدادها و انرژی های سازمان خود را به سرعت و با هزینه کم کشف کند.
به اعتقاد مولفان استراتژی اقیانوس آبی استراتژی های سنتی ریشه در مدل های نظامی دارند و فضای رقابت آنها به اقیانوس سرخ می ماند. اقیانوس سرخ در فضای بازاری ثابت تعریف می شود که مرتبا رقبای جدیدی وارد فضای محدود آن می شوند. بعضی شرکت ها برای فرار از این چرخه رقابت شدید و رودررو، با نوآوری در ارزش، فضای بازاری جدیدی خلق می کنند که به تعبیر مولفان، نامش اقیانوس آبی است و در آن رقابت معنا ندارد؛ چون آورده هرکسی در این بازار محصول ابداعی است که دیگران از آن محرومند.
در اقیانوس های آبی پتانسیل بالایی برای رشد و سودآوری وجود داشته و تقاضای بالقوه بالایی برای محصولات و خدمات این اقیانوس ها وجود دارد؛ تکنولوژی نوپای نانو و بازاریابی اینترنتی مثال هایی از این دست هستند. اقیانوس آبی خود می تواند قوانین و حد و مرزهای صنعت را مشخص کند.
اگرچه واژه اقیانوس های آبی عبارتی جدید است، اما موجودیت آنها به قدمت عمر تمام کسب وکارها است. زمان را به سی سال قبل بازگردانید، خواهید دید که تعداد بسیار زیادی از صنایع چند میلیارد دلاری تنها در سه دهه گذشته به شکل معناداری وجود نداشته اند. اکنون زمان را بیست سال – یا شاید پنجاه سال- به جلو ببرید و از خود بپرسید که چه تعداد از صنایعی که در حال حاضر ناشناخته هستند، احتمالا در آن دوران وجود خواهند داشت. ما بر این باوریم که نه شرکت و نه صنعت، بلکه جنبش استراتژیک واحد مناسبی برای تجزیه و تحلیل هایی است که در زمینه توصیف اقیانوس های آبی و دستیابی به عملکرد مطلوب صورت می گیرد.
ایجاد اقیانوس آبی با رعایت کردن یک سری پارامترهای ساده، قابل خلق است. ابتدایی ترین ایده که در این استراتژی وجود دارد در خصوص تمامی اقدامات به این صورت مطرح می شود:
1- چه عوامل و پارامترهایی در صنعت شما وجود دارند که باید کاهش یا افزایش یابند؟
2- چه عوامل و پارامترهایی در صنعت وجود دارند که باید حذف یا ایجاد شوند؟
خیلی وقت ها آنقدر شرکت ها غرق در رقابت و تولید هستند که به ارزش های مشتری توجه نمی کنند و ارزش ها به صورت کلیشه درمی آیند. با پرسیدن سوال های بالا از خود و با لحاظ کردن نظر مشتری، به جواب های جدیدی خواهیم رسید که موجب کاهش هزینه و ارائه محصولی جدید خواهد شد.
رکن اول: تمرکز بر فعالیت ها
رهبری اقیانوس آبی بر پایه عمل گرایی است همان طور که استراتژی آن بر این اساس بنا شده است. این نوع مدیریت بر اینکه مدیران به چه فعالیت هایی برای ایجاد انگیزش نیاز دارند و نتایج کسب و کار، تمرکز می کند نه بر آنچه آنها نیاز دارند. این باعث خواهد شد تا در وجود آنهایی که هدایتشان می کنید انگیزه درونی ایجاد کنید. مجموع این اعمال و فعالیت ها معادل مدیریت استراتژیک شرکت است که مستقیما به کارآیی منجر می شود. این تفاوت تاثیر مهمی در زمان و منابع مورد نیاز ایجاد می کند که منجر به کارآیی بهتر می شود. تغییر فعالیت های یک فرد به مراتب آسان تر از تغییر ارزش ها و رفتارهای او است.
البته تغییر فعالیت های یک مدیر یک راه حل جامع و کامل نیست؛ داشتن ارزش ها و رفتارهای درست بسیار مهم است. اما تغییر فعالیت ها امری است که هر فردی قادر به انجام آن است و بازخورد درستی ایجاد می کند.
رکن دوم: با به کار گرفتن افرادی که با آنها مواجه اید، رهبری سازمان را به واقعیت های بازار پیوند دهید
مشاهده کردیم که دیدگاه های مدیریتی که در سازمان ها به کار گرفته شدند اغلب کلی هستند و از آنچه شرکت ها در چشم مشتریان نشان می دهند و نتایج بازاری که مشتریان انتظار دارند به دست آورند جداست.
در مقابل، رهبری اقیانوس آبی بر ایجاد مدیران موثر تمرکز می کند که این امر با توجه به واقعیت های بازار که سازمان ها با آن مواجه اند و گزارش های مستقیمی که باید دریافت شود، تحقق می یابد. رهبری اقیانوس آبی یک نگرش کلی از فعالیت های رهبری مرسوم در سازمان نیست، همان طور که استراتژی آن به همان ویژگی های استراتژیک بین سازمان ها اشاره ندارد. به جای افرادی که با واقعیت های بازار روبه رو هستند، در مورد اعمال و فعالیت های مدیرانشان که مانع آنها می شوند و آنچه که نیاز دارند تا از مدیرانشان دریافت کنند و به طور موثری به مشتریان خدمت کنند سوال می شود. زمانی که از افراد خواسته می شود تا فعالیت های رهبری سازمان را که موجب پیشرفت شان می شود و واقعیت های بازار که مخالف آنچه نیاز دارند انجام دهند است، تعریف کنند افراد نوعی از مدیریت را که خود و سازمانشان نیاز دارند را می پذیرند و به شدت انگیزه پیدا می کنند تا انرژی خود را به اشتراک بگذارند و بهترین وجه از توانمندی هایشان را نشان دهند. هنگامی که یک کارمند این جمله را می گوید «من همیشه برای ایجاد نتایج بازار تحت فشار هستم. نیاز به تصمیمات و اعمالی دارم که رئیسم از من حمایت کند تا در دستیابی به نتایج بازار موفق شوم» در این حالت یک نقطه انفصال وجود دارد.
رکن سوم: توزیع رهبری بین سطوح مختلف مدیریت
گرچه واقعیت های بازار که امروزه سازمان ها با آن مواجهند می گویند که باید مدیران در هر سطحی وجود داشته باشند اما اکثر برنامه های رهبری سازمان که مشاهده کرده ایم هنوز بر راس تمرکز دارند. کلید دستیابی به یک سازمان موفق، داشتن مدیران باقدرت در هر سطحی است. اینکه از مدیریت بالا انتظار داشته باشیم تا برای دستیابی به کارآیی بر خود تکیه کنند تصور غلطی است، چون منجر به بی انگیزگی مدیران خط مقدم که نزدیک ترین رابطه را با بازار دارند، می شود. مدیران اجرایی نیاز دارند تا مسوولیت را در سازمان بین افراد انتقال دهند که بسیاری از افراد بتوانند خدماتی در حد جهانی ارسال کنند. سازمان ها نیاز به توسعه عمیق رهبران موثر در سازمانشان با توزیع رهبری در سطوح مختلف مدیریت دارند، اما در اغلب موارد این امر صورت نمی پذیرد.
رهبری اقیانوس آبی این نیاز را با تمرکز بر رهبری توزیع شده نه رهبری در سطح ارشد برطرف می کند. با رهبری توزیع شده، سطوح مدیریت را به ارشد، میانی و خط مقدم تقسیم می کنیم. رهبری اقیانوس آبی مدیریت را در هر سه سطح لازم می بیند تا اقیانوس استعدادها و انرژی های بیکار را آزاد کند و در سازمان بسط دهد. همچنین اقیانوس آبی این مساله را درک کرده است که این سه سطح از یکدیگر متمایز هستند. هر کدام از آنها یک نوع متفاوتی از مدیریت را لازم دارند تا موثر واقع شوند، چون هر کدام یک قدرت و وظیفه محیطی جداگانه برای تعامل با محیط بیرونی دارند. عواملی که مدیریت خوب را تعریف می کنند از فعالیت هایی به دست می آیند که رهبران نیاز به اتخاذ آنها در هر سطحی دارند تا هم برای کارکنان و هم مشتریان ارزش ایجاد کنند. در این مسیر، رهبری اقیانوس آبی، مانند استراتژی اقیانوس آبی، یک بازی با مجموع صفر و برد-برد است. همان طور که بارها شنیده ایم «تقریبا هر فردی کسی را رهبری می کند، و این فقط شامل مدیر ارشد تیم نمی شود. اما زمانی که صحبت رهبری می شود، تمرکز ما بر مدیر ارشد است. حقیقت این است که با 90 درصد افراد حتی برخوردی نداریم پس چگونه در سازمان ما تاثیرگذارند؟ ما نیاز به مدیران موثر در هر سطحی داریم.»
رکن چهارم: اتخاذ فعالیت های رهبری موثر با هزینه پایین
تغییر اصلی در نقطه قوت مدیریت به ندرت اتفاق می افتد. زمان به تنهایی کافی نیست. رهبری اقیانوس آبی این مورد را به خوبی تشخیص می دهد. این نوع رهبری مبادله بین تاثیر و هزینه را می شکند. این کار را با تمرکز بر حذف و کاهش آنچه رهبران سازمانی انجام می دهند، محقق می سازد همان طور که بر آنچه مدیران برای رها کردن استعداد و انرژی بیکار به منظور کارآیی بالاتر نیاز دارند، تمرکز می کند. در زمینه رهبری سازمان، تاثیر بالا یعنی دستیابی به انگیزه و اشتغال بالای افراد برای ایجاد نتایج در کسب وکار، درحالی که هزینه پایین به معنی سرمایه گذاری کمتر زمان توسط رهبران سازمان در منابع گران و محدود است. تحقیقات ما نشان داده است بسیاری از فعالیت هایی که وقت رهبران سازمان را اشغال می کند در واقع مانع موثر بودن آنها می شود و این خود انرژی مدیران را تضعیف می کند. با حذف و کاهش سریع این فعالیت ها، زمان رهبران برای تمرکز بر فعالیت های جدید که تاثیر واقعی بر رهبری و تولید نتایج کسب و کار افراد دارد، آزاد می شود.برای تحقق رهبری اقیانوس آبی در عمل، ابزارهای تحلیلی و چارچوب های استراتژی اقیانوس آبی را با مفهوم رهبری وفق می دهیم. نتیجه این است که رهبری اقیانوس آبی و همه آنچه بر پایه فعالیت ها است، به راحتی درک می شود و با آن ارتباط برقرار می شود و افراد بیشتری را در سازمان به کار وامی دارد. ابزارها و روش شناسی بسیار مهم هستند. بدون آنها آگاهی رسانی و حل چالش های توسعه رهبری برای عملکرد بهتر دشوار خواهد بود. مقاله های آینده بر چگونگی به کارگیری ابزارها و چارچوب ها برای عملی کردن رهبری اقیانوس آبی تمرکز خواهند کرد.
منبع: دنیای اقتصاد
اتمام خبر